زندگی تکرار است

همه تکرار شب و روز و گذر ثانیه هاست

ماه ها می گذرند ، فصل ها می آیند

لیک فصل اینک ما نه بهارست ، نه خزان

نه زمستان ، و نه تابستان

وای فصل اینک ما

فصل سرمای دل و گرمی گفتار شده

فصل زردی احساس و سبزی رفتار شده

فصل تزویر شده ، فصل صدرنگی افکار شده

وای فصل اینک ما:

فصل بی خوابی خواب

فصل بی وزنی وزن

فصل فرسودگی نفس و نفس در سینه

فصل سنگینی تردید ، زمزمه های تشکیک

فصل جا ماندن دلها در قفس کاغذ و پول

فصل وا ماندن جانها در گل تنهایی

موسم تفرقه از واحد عشق

فصل تکثیر تکثر زیر لوای وحدت

موسم تجربهء مرگ به لطف افیون

فصل تفسیر حقایق بر حسب سود و زیان

فصل خونخواهی تزویر و ریا از صدق و صفا

فصل بیداری خواب و خوابیدن همهء هوشیاران

موسم تجزیهء روح به خشم و شهوت

موسم تربیت فاحشگان از پاکان

فصل بیچارگی روح بشر

فصل صد آدم و حوای سیب به دست

فصل مهجوریت عشق و تک تازی حرص و هوس

فصل تثبیت بقاء با قیمت خون

موسم خدمت اندیشه و عقل در راه جنون

موسم فطرت غرق شده در لجهء دریای غرایز، ناامید و بی پایاب

وای بر ما که چنین بی حاصل و لاطائل گشتیم

کو؟ کجا رفت گرمی گمشدهء دلهامان

به کدامین کشور لاقید پناهنده شده جانهامان

تا کدامین فردا منتظر ماندن را ثمریست

با کدامین آیا می توان پاسخ هر پرسش خود را دریافت

وای بر فصل اینک ما.......

 

پنجشنبه 3 اسفند 85

ساعت 7 غروب