من و دلواپسی بی تو تنها ماندن

من و بی حوصلگی،خستگی و در پس خاطره ها جا ماندن

من و هم صحبتی با چهره سرد آینه ها

من و بی تو در گذران ثانیه ها واماندن

من و دوری ز خلائق ،تارک دنیا گشتن

بی تو خسته ز تکرار شب و روز ،باز به امید فردا ماندن

من و بی صبری و دلزدگی از همه دنیا بی تو

من و بی رحمی هجران و با این همه واله و شیدا ماندن

من و کابوس جدائی ز غم عشق تو لبریز جنون

من و در راه رسیدن به لعل لبت محکم و پابرجاماندن

من و رفتن به در میکده و با جام تهی برگشتن

من و از شدت عشق چون شمع تا سحر بی حرکت و سرپا ماندن

من و این بار گران ،این همه تنها ماندن

من و در فکر و خیال رخ یار تا دم صبح همچنان محو تماشا ماندن

من و دوری ز تو صورت ماهت ای یار

من و در حسرت بوسیدن تو دلخوش به رویا ماندن

من و امید وصالت که همه شوق من است

من و از درد فراق،مجنون تو لیلا ماندن

من و از فکر دو چشم تو حسرت خوردن

من و در تنهایی خود ماندن و تنها ماندن