زلال قلب بزرگت چو آب درياهاست

بلندي قد سروت به سان جنگلهاست

شميم گيسوي مستت نسيم جان دارد

خمار چشم سياهت به سان نرگسهاست

كمان ابروي تو نشان به سوي دلم داشت

كه تير مژهء چشمت مثال اخگرهاست

دهان غنچه وار تو وقتي كه خنده مي زند ، انگار

اميد در دل من زنده مي شود ، نويد فرداهاست

لبت چو لعل ظريف است و مثال خون قرمز

خيال بوسهء گرمت ، در اوج روياهاست

چه صاف و خوب و بلند است ، ماه پيشانيت

نشان ز بخت بلند است ، كه جاي بوسه باران هاست

چه يار خوب و قشنگي نصيب من گشته

نصيب او ز دل من ، تمام اين دنياست

 

سوم شهريور

۸۳

 

فرياد رس  فريادرس  فريادرس  فريادرس